معنی دقیقی از آزادی!
در نهج البلاغه نامه 31 امام علی علیه السلام خطاب به فرزندشان امام حسن علیه السلام می فرمایند: پسرم بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده. آنچه در این باب مقصود نظر ماست آزادی، تعریف و جایگاه آن در مکتب اسلام می باشد.
تعریف آزادی
گرچه دربارة آزادی تعاریف گوناگونی، از سوی اندیشمندان مختلف ارایه گردیده است، اما به طور كلی میتوان آن را در دو دیدگاه خلاصه نمود: آزادی از دیدگاه سكولاریستی و آزادی از دیدگاه الهی. در تعریف سكولاریستی، آزادی حق انسان است و آدمی در تمامی تمایلات و خواهشهای نفسانی آزاد است؛ به گونهای كه از امر و نهی الهی بیرون است. اما در تعریف الهی، آزادی حقی است كه خداوند برای انسان تعیین فرموده و حدود آن را در قوانین الهی مشخص نموده است. آزادی در این دیدگاه، میدان وسیعی دارد كه تفكر و اندیشه و اساساً تمامی استعدادهای آدمی را به رشد و شكوفایی و سرانجام رستگاری رهنمون میسازد.
آزادی در مکتب اسلام
اما آزادی در مكاتب دیگر، به ویژه مكتب اسلام، به عنوان رسالت الهی تلقی و از دو بعد سلبی و ایجابی تشكیل یافته است. بُعد سلبی آن، نفی مناسبات بازدارندة رشد انسانی و رفع موانع تعالی اوست، و بعد ایجابی آن، ایصال و هدایت انسان به كرامت، عزت و قرب الهی میباشد. در قرآن كریم، آزادی از تعالیم انبیا به شمار آمده است كه به اختصار تنها به پنج گونه از آن اشاره میگردد: الف : آزادی از الههها، یعنی نفی شرك و قبول توحید؛ «لا اله الا الله»
ب : آزادی از هوای نفس و آزادی از شیطان؛ «ألم اعهد الیكم ان لا تعبدوا الشیطان»( یاسین/8)
ج : آزادی از یوغ سرمایه، زرمندان و ارزشهای مادی؛ «ولاَ تطیعوا أمر المسرفین»(شعرا/151)
د : آزادی از خرافهها و سنتهای جاهلی؛«اتخذوا احبارهم ورهبانهم ارباباً من دون الله» ( توبه/31)
ه: آزادی سیاسی و رهایی از سیطره طاغوتها و فراعنه؛ «یریدون ان یتحاكموا الی الطاغوت وقد امروا ان یكفروا به» ( نساء/ 60)
با توجه به این آیات است که امام علی علیه السلام می فرمایند: هر كس شرایط بندگى خدا را بهجا آورد سزاوار آزادى مىشود و هر كس در عمل به شرایط آزادگى كوتاهى كند، به بندگى (غیر خدا) مبتلا مىشود. (غررالحكم، ج 1، ص 113، ح413)
انواع آزادی در سیره علوی
در سیره علوی آزادی در حوزه های مختلف معنا پیدا می کند از آن جمله می توان به آزادی معنوی، مدنی، سیاسی و فرهنگی اشاره کرد که در ذیل به هریک به صورت مختصر مختصر می پردازیم.
آزادی معنوی: آزادى معنوى چه معنایى دارد؟ انسان یك موجود مركب و داراى قوا و غرایز گوناگون است. انسان از شهوت، غضب، حرص، طمع، جاهطلبى و افزونطلبى و قواى دیگر برخوردار است، لكن در مقابل عقل، فطرت و وجدان عقلانى دارد؛ انسان در باطن و درون آزاد یا برده و بنده است؛ یعنى ممكن است انسان بنده حرص و طمع، شهوت و افزونطلبى خود شود و از همه اینها آزاد باشد. همچنین همانطور كه انسان از نظر اجتماعى آزاد است و زیر بار ذلت و بردگى نمى رود و آزادى خودش را در اجتماع حفظ مى كند، مى تواند در اخلاق و معنویت هم آزاد باشد؛ این آزادى همان است كه در زبان دین « تزكیه نفس» و «تقوا» گفته مى شود. امام علی علیه السلام می فرمایند:« منشأ فتنه و فسادها پیروى از خواهشهاى نفس است... » (ترجمه و شرح نهجالبلاغه، فیض الاسلام، خطبه 50)
آزادی مدنی: در نص قرآن مجید یكى از هدفهایى كه انبیا، به ارمغان آوردن آزادى اجتماعى براى بشر است؛ یعنى ایشان افراد را از اسارت و بندگى و بردگى یكدیگر نجات مى دادند. حضرت على علیهالسلام درباره قوم موسى مى فرماید: «اتّخذتهم الفراعنه عبیدا»( همان /خطبه 234)
به هر حال آزادى اجتماعى از نظر اسلام فوق العاده مقدّس و محترم است و بهترین شاهد این مطلب خلافت حضرت على علیهالسلام مى باشد.
آزادیهای سیاسی: منظور از آزادیهای سیاسی، آزادی در انتخاب نوح حاكمیت، آزادی در انتخاب حاكم در مقاطع مشخص زمانی، یعنی آزادی انتخاب رهبران، آزادی سۆال و استیضاح حاكم، آزادی اظهار نظر سیاسی، آزادی فعالیتهای سیاسی، آزادی احزاب و تشكلهای سیاسی، آزادی انتقاد و آزادی مخالفت سیاسی، كه مردمی بودن حكومت به آن محك زده میشود، میباشد.
آزدیهای فرهنگی: آزادیهای فرهنگی از جمله آزادیهای بیرونی نه معنوی و اجتماعی است كه در سعادت و رستگاری یك جامعه و پرهیز از هر گونه استبداد و ظلم، ضروری است. آزادیهایی نظیر آزادی اندیشه، آزادی عقیده، آزادی در انتخاب دین، آزادی بیان و آزادی قلم و مطبوعات، آزادیهای فرهنگی به شمار میآیند. برای نمونه حضرت در باب آزادی بیان چنین می فرمایند:
«و پارهاى از وقت خود را براى نیازمندان قرار بده كه در آن وقت خویشتن را براى ایشان آماده ساخته در مجلس عمومى بنشین پس براى خدایى كه تو را آفریده، فروتنى كن، و لشكریان و دربانان از نگهبانان و پاسداران خود را باز دار، تا سخنران ایشان بیلكنت و گرفتگى زبان و بیترس و نگرانى سخن گوید، كه من از رسول خدا بارها شنیدم كه مى فرمود: هرگز امتى پاك و آراسته نگردد كه در آن امّت، حقّ ناتوان با لکنت و ترس و نگرانى از توانا گرفته نشود.»( همان / نامه 53)
از كل مطالب گفته شده در این بخش به این نتیجه مى رسیم كه اسلام همانطور كه در تمام ابعاد دین كامل و جامعى مى باشد در این زمینه نیز (یعنى آزادى افراد) از چیزى فروگذار نكرده و تمام ابعاد آن را در نظر گرفته، هم به آزادى معنوى پرداخته است و هم به آزادى اجتماعی. هیچكدام از آنها را فداى دیگرى نكرده است . از نظر اسلام این دو آزادى، لازم و ملزوم یكدیگرند و جداناپذیر از یكدیگر انسان كامل، انسانى است كه هم از قید و بندهاى درونى و هم از قیدو بندهاى بیرونى آزاد باشد .
مریم پناهنده
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
1) ترجمه و شرح نهجالبلاغه، فیض الاسلام
2) غررالحكم، ج 1
3) پایگاه اطلاع رسانی موسسه جهانی سبطین
4) پایگاه اطلاع رسانی نهج البلاغه